درآمد دستفروش‌های فیلم و سی‌دی کف خیابان!

در این گزارش به آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی پدیده فروش کالای قاچاق، نقض حقوق سینماگران، بی‌توجهی به قانون کپی‌رایت و… کاری نداریم.درآمد دستفروش‌های فیلم و سی‌دی کف خیابان!

جهان به سمتِ حجم‌های هر چه کوچک‌تر می‌رود؛ صفحه‌های بزرگ گرامافون به کاست، کاست‌ها به سی‌دی و حالا به حافظه‌های چندمیلی‌متری تبدیل شده‌اند. گوشی‌های تلفن همراه از صاایران‌هایی که از آنها به گوشتکوب یا دسته‌بیل تعبیر می‌شد، به دستگاه‌هایی تبدیل شده‌اند که در جیب که سهل است در یک مشتِ بسته، قایم می‌شوند.

کامپیوترهای ذغالی با کلی دنگ و فنگ و نرم‌افزارهای سترگ، جایشان را به آی‌پدها و لپ‌تاپ‌های چند اینچی داده‌اند. جالب این است که آدمی هر چه ملازماتِ زندگی ‌آمیخته با تکنولوژی‌اش به سمت کم‌حجمی می‌رود، به خود و بدنش که می‌رسد، راهی در تقابل با این کوچک‌شدگی در پیش گرفته است؛ این جهانِ دایویکس و ام‌پی‌تری که اساسش بر کافِ تصغیر است، همان‌قدر که با جهانِ حجم‌دهنده‌های اینجا و آنجای آدمیزاد تقابل و ناهمگونی دارد، با یک تعریف مهم خیابانی (عبور) هم در تعارض است؛ حجم فیلم‌های ویدئویی VHS را به یاد بیاورید که چه پنهانکارانه و توی مشمای سیاه این‌ور و آن‌ور می‌کردیم و حالا در نظر آورید دی‌وی‌دی‌های کم‌حجم را؛ اولی هیچ تعارضی با ماهیت خیابان نداشت، کسی جرأت نداشت پهنشان کند یک گوشه و بفروشد اما این دومی با حجم کوچکش، عامل انسداد یا همان سد معبر شده.

در گزارش هفته گذشته «اقتصاد فرهنگ» از کتاب به‌عنوان یکی از جذاب‌ترین عوامل انسداد در خیابان گفتیم و این هفته سراغ دستفروش‌های دی‌وی‌دی رفته‌ایم. در این گزارش نیز به آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی این پدیده مثل اشاعه فرهنگ غربی، فروش کالای قاچاق، سد معبر، نقض حقوق سینماگران، بی‌توجهی به قانون کپی‌رایت و این خوشحال‌بازی‌ها کاری نداریم و می‌خواهیم بدانیم، دستفروش‌های دی‌وی‌دی یا پدران رایتی‌شان چقدر به جیب می‌زنند.

ونک با کیفیتِ ناین، شوش با دایویکس
نسخه کپی فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی شبکه خانگی با قیمتی ارزان‌تر از نسخه هولوگرام‌دار، نسخه لورفته فیلم‌های روی پرده ایرانی و حتی خارجی، فیلم‌های تاریخ سینمای ایران و جهان، گزیده کلیپ‌های خوانندگان این‌ور و آن‌ور آبی، فیلم‌های ۱۸+ و …؛ در بساط‌شان اغلب این پنج نوع محصول یافت می‌شود. چهارتای اولی را خیلی راحت و بی‌دردسر می‌چینند جلوی چشم عابران، آن آخری را اما برای مشتری‌هایی که می‌شناسند و به‌اصطلاح مشتری ثابتند کنار می‌گذارند؛ جایی نزدیکی‌های بساط‌شان.

محمد، اولین دستفروش فیلمی است که به پستم می‌خورد. با فاصله‌ای سه متری از ورودی یکی از پاساژهای میدان ونک بساط دی‌وی‌دی‌اش را پهن کرده. از پنج مورد موردنظر، سه تای اولی را دارد: «تاریخ سینما مشتری خاص داره. چند باری آوردم. مثلاً همشهری‌کین، کارهای تارکوفسکی یا پرویزکیمیاوی رو آوردم، چندروزی اینجا خاک خورد تا یکی پیدا شد و یکی دوتاش رو برد. همه میان دنبال فیلم جدید.

اون آخری رو هم من تو کارش نیستم. نمی‌گم بساطی‌ها نمیارن اما من نیستم». دی‌وی‌دی‌ها رو حلقه‌ای دوهزار تومان می‌فروشد و اگر کسی سه تا با هم ببرد، پنج هزار تومان. البته اگر کسی باشد که سفارش رایت بدهد، قیمت فرق می‌کند: «تو این چند سالی که کار می‌کنم، آرشیو خفنی جمع کردم. همه رو که نمی‌شه آورد بساط. لیست میدم دست مشتری انتخاب می‌کنن. بیعانه می‌گیرم و فردا میارم. به تعدادش بستگی داره اما اگه کمتر از ۱۰ تا باشه، حلقه‌ای سه تومن». می‌پرسم روزانه چقدر می‌فروشد.

«چیه می‌خوای بزنی تو این کار؟! دست زیاد شده، دیگه جواب نمیده زیاد». می‌گوید میزان فروش را نمی‌شود دقیق گفت. اما به طور میانگین در سه، چهار ساعتی که بساط می‌کند، چهل پنجاه تایی می‌فروشد.

اسماعیل بساطی دیگری است در ونک. می‌گوید اول به عنوان شغل دوم روی بساط فیلم حساب کرده بوده اما یکسالی هست که فقط این کار را می‌کند. «چند تا خوبی داره. یک اینکه سرمایه زیادی نمی‌خواد. جنست هم حجم زیادی نداره و راحت می‌تونی باهاش این‌ور و اون‌ور چرخ بخوری. کاسب هم انقدر زیاد شده که مثل قدیما نیازی نیست بیفتی دنبال فیلم، پخشی‌ها خودشون بساط به بساط می‌چرخن و فیلم پخش می‌کنن.

روزی پنج ساعت هم وایسی کافیه». می‌پرسم این دی‌وی‌دی‌هایی که چندفیلم در یک حلقه‌‌اند بیشتر فروش دارند یا این کیفیت‌های ناین؟ دسته‌بندی جالبی دارد: «من دو جا بساط می‌کنم، دو ساعت میام ونک. اینجا بیشتر فیلمی‌هایی‌رو که کیفیت بهتری داره می‌برن. سه ساعت هم میرم میدون شوش که اونجا این چندتایی‌ها رو خیلی بیشتر می‌فروشم. می‌دونی اینجا دوست دارن پول بیشتری بدن و فیلم رو با کیفیت فول ببینن اما اونجا به این فکر می‌کنن که با دو هزار تومن، سه چهار تا فیلم ببینن». اسماعیل در دو محل کارش حدود ۱۵۰هزار تومان کاسب است و از این کار رضایت دارد.

قضیه پچ‌پچ‌های ۱۸+
می‌گوید وسعش را دارد که مغازه‌ای باز کند و محصولات فرهنگی بفروشد اما معتقد است از وقتی فروش فیلم‌های موسسه‌ای در بقالی‌ها هم آزاد شده، کمتر کسی برای خرید محصولات سینما پا به این فروشگاه‌ها می‌گذارد: «شب که برمی‌گردن خونه، کنار شونه تخم‌مرغ و نوشابه و سیگاری که می‌گیرن، فیلمی رو هم که می‌خوان از همان سوپرمارکت می‌خرن».

در کارگر شمالی بساط می‌کند اما جای ثابتی ندارد. گاه گاه به مترو هم سری می‌زند. مشتری‌های مشکوکی دارد که با او پچ‌پچ می‌کنند. معلوم است که از آن گزینه آخری هم دارد، منتها نم پس نمی‌دهد جلوی من. اعتمادش را به‌گونه‌ای جلب می‌کنم: «دارم اما الان نه. فردا بیا یه کار بهت بدم چی‌ی‌ی‌ی‌ی!» حلقه‌ای ۳۵۰۰ تومن می‌فروشد و می‌گوید خودش از اینترنت دانلود می‌کند.

بیشترین دی‌وی‌دی‌ای که می‌فروشد همین است: «با این یکی شوخی ندارم. اگه بگیرنم می‌برنم اونجایی که مامانم خیلی نگران شه! یه بار هم دستبند زدن به‌ام بردنم یه پایگاه بسیج و یه آقایی گفت این‌چه کاریه می‌کنی و خودم برات یه کار ردیف می‌کنم! فیلم‌ها رو نگه داشتن و خودم‌رو بعد سه چهار ساعت ول کردن». روزی ۴۰ هزار تومان دی‌وی‌دی فیلم و بیش از صدهزار تومان ۱۸+ می‌فروشد. می‌گوید قصد دارد دیگر بساط نکند و با دستگاه مستری که دارد بزند تو کار پخش: «دی‌وی‌دی خامش رو که خودم می‌گیرم و از رو نسخه مادر رایت می‌کنم و کاور فیلم‌ها رو هم که تو همین انقلاب فت و فراوونه، میدم برام چاپ می‌کنن».

روزانه ۸۰ هزار تومان سود
بنا به گزارش حاشیه، بازار دی‌وی‌دی‌فروش‌ها ظاهراً داغ‌تر و چرب‌تر از بساط کتابفروش‌هاست. مثل آنها آزادانه کار خود را می‌کنند و حتی دردسرهای آنها را ندارند. محصول‌شان جذابیت بصری بیشتر و قیمت کمتری دارد و راحت‌تر مشتری پیدا می‌کند. آنها که در گذرگاه‌های پرعبور و مرور جا و فرصت پیدا می‌کنند تا بساط‌شان را پهن کنند، به‌طور میانگین روزی ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان سود می‌کنند.